روانکاوی کلاسیک و تحلیلی

روانکاوی کلاسیک چیست؟ روانکاوی تحلیلی چیست؟

folderروانشناسی
commentبدون دیدگاه

روانکاوی، به عنوان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین نظریه‌ها در روانشناسی، دو رویکرد اصلی دارد که به تفکیک به تحلیل ذهن و رفتار انسان می‌پردازند: روانکاوی کلاسیک و روانکاوی تحلیلی.این دو رویکرد نه تنها در تاریخ روانشناسی تاثیرات عمیقی داشته‌اند، بلکه ابزارهای درمانی جدیدی را برای کمک به افرادی که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنند، ارائه داده‌اند.برای اینکه بهتر بفهمیم روانکاوی کلاسیک چیست و چگونه با روانکاوی تحلیلی تفاوت دارد، ابتدا لازم است به بنیان‌گذاران این دو رویکرد نگاه کنیم.

روانکاوی کلاسیک که توسط زیگموند فروید پایه‌گذاری شد، یکی از شاخص‌ترین رویکردهای روانشناسی در اوایل قرن بیستم بود.فروید با نظریه‌های خود مانند ساختار ذهنی (ناخودآگاه، خودآگاه و پیش‌آگاه)، مکانیزم‌های دفاعی و مفهوم‌های پیچیده‌ای چون تکامل جنسی انسان، روش‌هایی را برای تحلیل و درمان مشکلات روانی معرفی کرد.او معتقد بود که بسیاری از رفتارها و مشکلات روانی انسان‌ها، ریشه در ناخودآگاه دارد.به عبارت دیگر، بسیاری از مشکلات روانی فرد به دلیل تعارضات و تجربه‌های ناخودآگاه از دوران کودکی شکل می‌گیرد.به‌طور مثال، افرادی که دچار اضطراب، ترس‌های بی‌دلیل یا مشکلات رفتاری می‌شوند، ممکن است در ناخودآگاه خود با مسائلی حل‌نشده روبه‌رو باشند که در طول زمان به صورت علائم روانی بروز می‌کند.در این رویکرد، درمانگر با استفاده از تکنیک‌هایی همچون تداعی آزاد (جایی که بیمار آزادانه افکار خود را بیان می‌کند) و تحلیل رویاها (که فروید آن را “راه سلطنتی به ناخودآگاه” می‌دانست)، سعی دارد این تعارضات ناخودآگاه را آشکار کرده و آنها را درمان کند.

اما در حالی که روانکاوی کلاسیک بر تعارضات ناخودآگاه فردی و تجربیات کودکی تمرکز دارد، روانکاوی تحلیلی که به‌ویژه توسط کارل یونگ و سایر روانکاوان مانند آلفرد آدلر توسعه یافت، به ابعاد دیگری از روان انسان توجه دارد.یونگ باور داشت که علاوه بر ناخودآگاه فردی، یک ناخودآگاه جمعی هم وجود دارد که مشترک بین تمام انسان‌ها است.این ناخودآگاه جمعی شامل تجربیات، نمادها و آرکی‌تایپ‌هایی است که در طول تاریخ بشر مشترک بوده و بر رفتارها و احساسات فرد تأثیر می‌گذارد.به علاوه، یونگ بر مفاهیمی چون خود، درون‌فردی و پتانسیل‌های نهفته در شخصیت فرد تاکید داشت.به‌طور کلی، روانکاوی تحلیلی نه تنها به مشکلات فردی، بلکه به رشد و تکامل روانی انسان در طول زندگی نیز پرداخته و هدف اصلی آن کمک به فرد برای رسیدن به خودشناسی عمیق‌تر است.

نکات عملی :

1.تکنیک‌های عملی درمانی در روانکاوی کلاسیک:

در روانکاوی کلاسیک فرویدی، یکی از جنبه‌های کاربردی و عملی، استفاده از تداعی آزاد است.در این تکنیک، فرد به درمانگر اجازه می‌دهد که بدون فیلتر کردن، آزادانه افکار، احساسات و تجربیاتش را بیان کند.این کار می‌تواند به کشف افکار و احساسات پنهان کمک کند که فرد ممکن است در حالت آگاهانه از آن‌ها آگاهی نداشته باشد.این روش اغلب در مراحل ابتدایی درمان به کار می‌رود تا فرد بتواند رابطه‌ای صمیمانه و بدون قضاوت با درمانگر برقرار کند.همچنین، در روش تحلیل رویاها، درمانگر به تحلیل رویاهای بیمار می‌پردازد، زیرا فروید معتقد بود که رویاها دروازه‌ای به ناخودآگاه انسان هستند.این رویکرد می‌تواند به شناسایی تعارضات درونی و الگوهای فکری منفی که در سطح آگاهانه قابل مشاهده نیستند، کمک کند.

2.مکانیزم‌های دفاعی در روانکاوی کلاسیک:

فروید به مکانیزم‌های دفاعی توجه زیادی داشت و یکی از کاربردهای درمانی این مفهوم، شناسایی و تحلیل این مکانیزم‌ها در طول درمان است.مکانیزم‌های دفاعی به رفتارهایی اطلاق می‌شود که افراد به طور ناخودآگاه برای محافظت از خود در برابر اضطراب و دردهای روانی به کار می‌گیرند.به عنوان مثال، انکار، فرافکنی، بازگشت به دوران کودکی و معکوس کردن احساسات از جمله این مکانیزم‌ها هستند.شناخت این دفاع‌ها در طول جلسات درمانی به فرد کمک می‌کند که بفهمد چرا در برابر برخی احساسات یا تجارب حساس است و چگونه می‌تواند به شیوه‌ای سالم‌تر با مشکلاتش روبه‌رو شود.

3.مفهوم “مقاومت” در روانکاوی کلاسیک:

مقاومت یکی از اصول کلیدی در درمان روانکاوی کلاسیک است.این مفهوم به حالتی اطلاق می‌شود که فرد ناخودآگاه تلاش می‌کند تا از رویارویی با مسائل دردناک خود جلوگیری کند.به‌عنوان مثال، بیمار ممکن است به طور مداوم در جلسات درمانی دیر برسد یا از صحبت کردن در مورد مسائل خاص اجتناب کند.درمانگر با شناسایی این مقاومت‌ها به فرد کمک می‌کند تا از موانع درونی خود عبور کند و به درمان واقعی برسد.در واقع، مقاومت در روانکاوی می‌تواند به‌عنوان سیگنالی برای پیدا کردن موضوعات حساس و ناخودآگاه در نظر گرفته شود که نیاز به بررسی بیشتر دارند.

4.تفاوت رویکرد تحلیلی یونگ: توجه به “سایه”

در روانکاوی تحلیلی یونگ، یکی از مفاهیم عملی مهم، تحلیل مفهوم سایه است.سایه به بخش‌های نادیده‌گرفته‌شده و سرکوب‌شده شخصیت فرد اطلاق می‌شود که ممکن است شامل احساسات، افکار یا ویژگی‌های منفی‌ای باشد که فرد به دلیل شرم یا ترس از آنها اجتناب می‌کند.یونگ معتقد بود که فرد با پذیرش و آشتی با این بخش‌های تاریک خود، به خودآگاهی کامل‌تری دست می‌یابد.درمانگر با کمک به بیمار در شناسایی و پذیرش سایه‌اش، می‌تواند به او در یافتن تعادل درونی و کاهش اضطراب‌های روانی کمک کند.

روانکاوی

5.رابطه درمانی در هر دو رویکرد:

یکی از نکات کاربردی مهم در هر دو رویکرد روانکاوی کلاسیک و تحلیلی، رابطه درمانی است.این رابطه نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای انتقال احساسات و تعارضات درونی به کار می‌رود، بلکه به‌عنوان مکانی برای تمرین حل تعارضات و ایجاد تغییرات درونی در فرد نیز عمل می‌کند.درمانگر در هر دو رویکرد، باید فضایی امن و غیرقضاوتی برای بیمار فراهم کند تا او بتواند بدون ترس از انتقاد، احساسات و افکار خود را بیان کند.در رویکرد یونگ، این رابطه ممکن است به ویژه بر توجه به دنیای درونی و اسطوره‌های شخصی بیمار نیز تمرکز کند.

6.آرکی‌تایپ‌ها و تحلیل نمادها در روانکاوی تحلیلی:

در روانکاوی تحلیلی یونگ، یکی از مفاهیم برجسته، آرکی‌تایپ‌ها است.این مفاهیم نمادین و اولیه، مانند مادر، قهرمان، سایه، و حکیم در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها مشترک هستند.یونگ معتقد بود که این نمادها در رویاها، داستان‌ها، و حتی در زندگی روزمره فرد ظاهر می‌شوند و شناخت آن‌ها می‌تواند به فرد کمک کند تا مسیر زندگی‌اش را درک کرده و خود را بهتر بشناسد.به‌طور عملی، این تحلیل نمادها می‌تواند به فرد کمک کند تا مفاهیم ناخودآگاه خود را در قالب‌های قابل‌فهم کشف کند و از آن‌ها برای رشد و حل مشکلات روانی بهره ببرد.

7.کاربردهای روانکاوی در روان درمانی امروز:

روانکاوی همچنان در روان‌درمانی‌های مدرن مانند روان‌درمانی تحلیلی و روان‌درمانی کوتاه‌مدت روان‌کاوانه کاربرد دارد.بسیاری از درمانگران مدرن از مفاهیم فرویدی و یونگی در درمان‌های خود استفاده می‌کنند، اما این مفاهیم را به شیوه‌ای کاربردی و روزآمدتر به کار می‌گیرند.برای مثال، در روان‌درمانی کوتاه‌مدت، درمانگران ممکن است به جای پرداختن به جزئیات طولانی مدت گذشته، بیشتر بر تحلیل روابط و الگوهای رفتاری فرد در حال حاضر تمرکز کنند.

در نهایت، روانکاوی نه تنها به درمان مشکلات روانی بلکه به رشد فردی و خودشناسی انسان کمک می‌کند.بنابراین، استفاده از این ابزارهای درمانی، به‌ویژه در زندگی‌های پیچیده و پرمشغله امروز، می‌تواند به فرد کمک کند تا نه تنها مشکلات گذشته خود را حل کند، بلکه به یک خودآگاهی عمیق‌تر و زندگی سالم‌تر دست یابد.

link
روانکاوی تحلیلیروانکاوی کلاسیک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up